جدول جو
جدول جو

معنی پامیانی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پامیانی کردن(نَکْیْ)
میانجی شدن. وساطت و دلاّلی در خرید و فروش و عقد بیع و نکاح و معاملات دیگر کردن
لغت نامه دهخدا
پامیانی کردن
میانجی شدن
تصویری از پامیانی کردن
تصویر پامیانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
پاکیزه کردن و شستن چیزها بوسیلۀ خواندن دعاهای مخصوص
لغت نامه دهخدا
(نُ ءَ)
درنگ کردن و تعلّل:
چو دشمن دشمنی را کرد پیدا
نشاید نیز کردن پایمالی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(رَ اَ دَ)
زندگانی کردن با عیش و عشرت از روی میل و خواهش. (ناظم الاطباء) :
هر آنکو به ما شادمانی کند
ابر مردم او کامرانی کند.
فردوسی.
عالم که کامرانی وتن پروری کند
او خویشتن گم است کرا رهبری کند.
سعدی.
طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند
وز تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از پادیاوی کردن
تصویر پادیاوی کردن
پادیابی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادیابی کردن
تصویر پادیابی کردن
انجام دادن عمل پادیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسبانی کردن
تصویر پاسبانی کردن
محافظت کردن نگاهبانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
امیال و آرزو های خود را تحقق بخشیدن کامیابی کردن، عیاشی کردن خوشگذر انی کردن
فرهنگ لغت هوشیار